محمود محمود ، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 26 روز سن داره

❀گلی از بهشت❀

من خوشحالم ازخوب شدنت

1392/6/6 11:21
444 بازدید
اشتراک گذاری

خدارو میخوام نه واسه خودم که باشم یابرم

خدارو دوست دارم واسه اینکه تو رو بهم داده

خدارو دوست دارم چون عاشق بودن ویادم داده

خدارو دوست دارم واسه اینکه حواسش به منه

خدارو دوست دارم واسه اینکه من وتو باهمیم

خدارو دوست دارم که میدونه ما عاشق همیم

سلام به پسر عزیزتر از جانم اول ازهمه خداروشکر که داری بهتر میشی ،میدونم که این مدت خیلی بت سخت گذشت اما گوش شیطون کر روزای سختی داره تموم میشه وگل پسرم مثه قبل میتونه راحت بدوه از مبل ومیز بالا بره وخلاصه کلی شیطون بشه ومامانیم بیشتر حواسشو جمع بکنه.قربونت برم این روزا اینقد درگیر بودیم که نفهمیدیم کی ماه قشنگ تولدت؛ماه ورود بهترین فرشته ی زمینی سررسید؟؟؟؟ایشالا برا روز تولدت جبران میکنم

به دلم خوش آمدی بهترینم.....

قبل از اون اتفاق یاد گرفته بودی شعرتولد رو بخونی وتا لباس نو تنت میکردم میگفتی تفلدتفلد تفلدت مبارک ماهم دست میزدیم برات،قربون شعرخوندنت برم ایشالا بزودی تولد٢ سالگیتو ببینم

اینروزا ازبس خاله مریم علاقه به باب اسفنجی داره شمام یاد گرفتی ادای شعر اول کارتون باب اسفنجی رو در بیاری....(آماده اید بچها؟؟؟؟نشنیدم صداتونو....آخرش شما میگی هاهاهاهاها)

دیگه اینکه یادگرفتی مثه خاله اسمموصداکنی وبگی بیا منم غش میکنم ازخندهنیشخند

عزیزدلم نمیدونی چقدازبهترشدنت خوشحالم هرچندکه هنوزبرادسشویی میترسی اماخیلی بهترشدی

همینجا از همه ی دوستان گلم که این مدت منو تنهانذاشتن وبا دلداری هاشون بهم قوت قلب دادن تشکرمیکنم

دوست دارهمیشگی شما محمودکوچولو ومامی

پ.ن:قندعسلم تا این لحظه ١ سال و١١ ماه و  ١٧ روز و ١٩ ساعت و ٢٦ دقیقه و ٤٦ ثانیه است که در آغوش ماست

عاشقتم نفسم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (6)

نسیم-مامان آرتین
6 شهریور 92 11:41
خدارو شکر که حال پسری خوبه خیلی خوشحال شدم


ممنون عزیزم گل پسری روببوس
مامان رومینا
6 شهریور 92 14:14
خوشحالم بهتر شده...به همینزودیا هم که تولدداریممامانی چیکار کردیواسه تولدش؟
مرمر(مامی کسرا)
6 شهریور 92 17:22
عزیزم خیلی خوشحال شدم...بالاخره گل پسرمون خوب شد..هـــــــــــــــــورا هـــــــــــــورا...
امیدوارم دیگه هیچوقت از این اتفاقای بد نیفته .....بــــــــــــــــــــــــوس...

ممنون خاله جون ایشالا
مامان آرتین (الهه)
8 شهریور 92 16:50
عزیز دلم خوشحالم که بهتر شدی. ببخشید یه مدتی نتونستم بهت سر بزنم آخه آرتین مریض بود

سلام عزیزمخواهش میکنم این چه حرفیه ممنون که اومدی
آخی عزیزم چی شده؟
خاله شادی
9 شهریور 92 15:15
سلام ستایش جون... خیلی خوشحال شدم که حال پسرت خوب شده... پیشاپیش تولدش مبارک ایشالله 100000000 سال زنده و سلامت باشه و سایه ی پدر و مادرش همیشه بالای سرش باشه...
خاله شادی
9 شهریور 92 15:17
راستی من شاید بخوام وبلاگم رو تعطیل بکنم آخه دیگه دل و دماغ آپ کردن ندارم نمیدونم چرا اما دیگه اصلا حال و حوصله اینترنت و وبلاگ رو ندارم بعد از مرگ بابابزرگم افسردگی گرفتم شاید حذفش کردم البته هنوز تصمیم نگرفتم موندم سر دو راهی