محمود محمود ، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 27 روز سن داره

❀گلی از بهشت❀

شبهای قدر1392

1392/5/17 23:43
475 بازدید
اشتراک گذاری

آلبوم تصاویر شب قدر , لیلة القدر , شب شهادت حضرت علی , فزت و رب الکعبه

سلام به عزیزدل مامان وبابا

پسرم اومدم برات از شبهای قدربرات بگم؛در طول ١ سال  ١ ماه ماهه مهمونیه،ماه  خداوند ،ماه مهمونیه ما به خونه ی خداست،ماهی که درهای بهشت باز ودرهای جهنم بسته میشه.

دراین ماه شبهایی هست به نام شب قدر،شبی که بهتراز هزار ماهه،شب دعا؛شبی که ما میتونیم بهترین اعمال رو انجام بدیم؛انسان یه شبه میشه فرشته شب بخشش گناه شبی که خدا همه ی بندهاشو میبخشه

اولین شب احیا (١٩ام )  ٦مرداد بود و این دومین ماه رمضونی بود که ما ٣ نفره ایم.خیلی دوست داشتم بریم حسینیه وشما رو با اون محیط آشنا کنم اما گفتم شاید با شما نتونم براهمین موندیم خونه و٣ نفری با تلوزیون احیا گرفتیم فدات بشم که شما هم درکنار من وبابا دعای جوشن کبیر میخوندی یا وقت دعا دستای کوچولوت ومیبردی بالا عزیزکم مطمعنم برا همه دعا کردی.شب ٢١ ام ما خونه ی مامان ف بودیم وبه لطف خدا این توفیق  رو پیدا کردیم که مراسم رو بریم حسینیه شما رو هم باخودم بردم خیلی از این بابت خوشحال بودم اولش یکم با بچهاییی که نزدیکمون بودن بازی کردی ولی بعد کم کم راه میفتادی وبرا خودت چرخی میزدی منم مرتب وسط مراسم میومدم دنبالت آخه میترسیدم توی شلوغی گم بشی اما این چرخیدنت منو خسته کردتا جایی که دیگه به بابایی زنگ زدم که بیاد ببرتت خونه،وقتی بغلت کرده بودم که ببرمت پیش بابا اشک تو چشام جمع شد آخه قلبا دوست داشتم کنارم باشی اما همون نیم ساعتیم که بودی خودش ارزش معنویه زیادی داشت .بالاخره شما رفتی منو مامان ف هم ساعت ٣ برگشتیم خونه که دیدم شما هم همچنان با پدر احیا گرفتی (قبولت باشه مادری)

شب ٢٣ ام هم باز موندیم خونه واااای که از فضیلت اون شب هر چی بگم کم گفتم اصلا قابل وصف نیست عزیزم .فقط میتونم بگم خدا جووونی عاشقتم،خدا جونم شکرت که مهربونیتو به ما یاد دادی،شکرت که تو دلمون عشق تو هست،برای همه چیزشکرت

پسرک شیرینم میدونم که تو دلت از دوست داشتن خدا واعمه هست،دوست دارم در هرلحظه از زندگیت یاد خدا باشی و بدونی او از من وپدرت مهربانترست

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)