تعطیلات عید93-هفته ی دوم
سلام به نفسم به عشقم به محمودم که هر روز منو عاشقترمیکنه
فدات بشم مادر خیلی وقته ک نمیام وبت منو ببخش که حسابی درگیرم و مجبورم که خاطرات شیرینتو باتاخیربنویسم عزیزدلم
محمودخوشکلم ما هفته ی دوم تعطیلات همراه مامان جونینا برگشتیم گ خونشون و عمه گلی وفریبا و همینطور عمورامین وفرهاد ومحمدم بابچهاشون اومدنپیشمون وحسابی دورمون شلوغ بود و شمادرکناربچهاخوشحال
ماروز سیزده بدر همگی باهم بودیم ورفتیم به محله ای بنام چهک که جای باصفایی بود البته اونروز حسابی هوا سرد وبارونی بود اما کم کم خداروشکرآفتاب بیرون اومد ماتونستیم خوش بگذرونیم
بعدازناهار دسته جمعی رفتیم لب دریا که واقعا خوب بود و خودمون ترکوندیم ازعکس گرفتن بخصوص مامانی
درمسیر برگشت ازآبادان
قربون این ژستهای خوشکالت بشم
همه ی وجودمی تو
یه جا ایستاادیم ناهارخوردیم وتو ازدیدن سنگریزهای پارک ذوق کردی ومیگی چقدسنگ
گل پسرم مهسادختر عمو رامین رویطور خاصی دوس داری چون اونم بات خیلی مهربونه
زهرام هم دوست داری وهمبازی هستین
روز 13 بدر
این خوشکله عمره منه نفس منه
همه ی دنیای منه
میونت باعموفرهادم خیلی خوبه
من به فدای این ژستات بشم
بازم دنبال سنگ وعاشق پرتاب کردن توی آب
وای عزیزم چقددنیای توقشنگه ک باپیداکردن سنگ اینهمه خوشحال میشی دلبندم
درحال صخره نوردی هستی
ودرآخر یه عکسم اززهراخانم
اینم ازهفته دوم تعطیلات امیدوارم همه ی روزهات بخوبی وخوشی باشه نفس مامان
عشق همیشگی منوبابایی تویی