ماجرای کشل شدن محمود
سلام عزیزدلم خوبی ببخش که یکم دیر این خاطره رو برات مینویسم مادری
بالاخره ما بعد1سال تصمیم گرفتیم که موهای نازتوکوتاه کنیم در واقعه کچلت کنیم خودمم خیلی راضی نبودم امانمیدونم چطور راضی شدم شاید واسه ایینکه شنیده بودم اگه کچل کنی موهات پر تر میشه البته ماشالا خودش پر بود یاشایدم بخاطر گرما خواسم سرت یکم هوا بخوره
قبلش بردم تو روشویی وبا آب موهای نازت و فشن کردم
آخی قربون خندت برم که نمیدونسی چند ثانیه ی دیگه این موهای خوشکلتو ندالی
تا ماشین اصلاحی رو تو دست بابایت دیدی شروع کردی ب کردن هرچیم من با عروسکها و اسباب بازی هات مشغولت میکردم بی فایده بود ماشالا اینقده باهوش بودی که نگو
ماشین وبرداشتی ورفتی که بابا نخواد موهاتو کوتاه کنه آخه قبلا کوتاهی رو باش تجربه کرده بودی وخیلی خوشت نمیومد ازش
خلاصه به هزار دنگ وفنگ بابا کرد برابربا٢٧فرودین١٣٩٢
اما ازبس وول خوردی که موهات موزون نشد وبرا همین تا چند روز ادامه داشت وداستانی شدبراخودش و بابا دیگه زمانی که خواب بودی کارشو انجام میداد قربونت برم که کچلیم بت میومد و خوشجل شدی
اما تاچند روز اول که میرفتی جلو آیینه و خودتو میدی این شکلی میشدی
بعدشم اینطوری
اما قربونت برم دوروز دیگه موهات بلند میشه الانم که بت میاد پسرم
قبل از کوتاهی ویک روز بعدازکوتاهی