محمود محمود ، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 25 روز سن داره

❀گلی از بهشت❀

محمود یعنی...

  محمود یعنی .... ستایش شده،ستوده شده   اما جدا ازاینها... محمود یعنی عشق مامان یعنی نفس مامان عمر مامان  چه معنی قشنگی داره اسمت پسر گلم اسمت یه خاطره ی بزرگه فدات بشه مامانت که اسمتم مثه خودت قشنگه ...
7 بهمن 1391

مامان بی فکر

سلام نفسم عمرم زندگیم. امروز مامان خیلی از دست خودش عصبانی وناراحته.آخه امروز یه روز بد بودمیدونی چرا؟؟؟برات میگم: همیشه صبحها بعد ازصبحونه من وشما میریم تو بالکن حیاط میشینم وبازی میکنیم امروزم همینطور بود من نیم ساعتی با اسباب بازی هات سرگرمت کردم واومدم داخل آخه نمیشد بیخیال کارای خونه بشم ازطرفی هم شما میل به داخل اومدن نداشتی و اگه میاوردمت تو خونه میزدی زیر گریه و منم دلم میسوخت ومیگفتم پسرم که همبازی نداره حداقل دیگه تو خونه زندانیش نکنم وبذارم بادیدن گل ودرخت ها و صدای گنجشک ها یا هواپیمایی که گاهی از بالا رد میشه سرگرم بشه،خودش هروقت خسته شد میاد داخل،کارت هروز همین بود اما امروز بعداز اینکه لباسا رو روی بند انداختم و او...
4 بهمن 1391

لغت نامه ی محمود جان

  لغت نامه محمود گلی به این شرحه:        ابا =الو       تاتا = تاب تاب       آبه = آب       ب = به به      دد = ددی     پاپا = دمپایی   ک ک = کفش      ی = یک      س = سه     بووو = جیز     خخ = اخ اخ     مه = محمود     م = من     آآ = این     بده = بده     مامان     بابا   ایشالا ت...
2 بهمن 1391

این روزهاکه میگذره

سلام گلم،عزیزدلم سلام به روی ماهت  امیدوارم روزی که این نوشته ها رو میخونی سلامت وشادباشی به لطف حق.دراین ساعت شما در خواب ناز بسر میبری که مامان آپ شده چون اگه بیدار بودی این اجازه رو نمیدادی وتامن میام پای سیستم بشینم قربونش برم میدوی ومیای دکمه ی پاور رو میزنی وسیستم قطع میشه و اونوقته که جیغ مامان در میادو شما هم پا به فرار اما منم که دست بردار نیستمو دور از چشمت میرم لب تاب و آن میکنم امااااااااا بازم وروجک ما میاد منو پیدا میکنه وخودشو کامل میندازه روی لب تاب که نمیخوام مامان بنویسه باید من بنویسم دیگه مامان ناچاره آف بشه و به شما برسه   این روزهایاد گرفتی که اعضای بدنتو نشون بدی: دست،پا،چشم،...
27 دی 1391

نذری مامانی

سلام به روی گل پسرکوچولوی نازم.الهی فدات بشه مامان که بعد از برگشتن از سفر مشهدچندروزی مریض شدی.اره گلم دل درد گرفتی وروزا بهانه گیر وشبها بیقراری میکردی مامان نبینه که درد داشته باشی هرچی درد وبلات به جونم.چند شب قبل از٢٨صفر با باباجونی بردیم دکتر که بهمون گفت خوشکل ما اسهل ویروسی گرفته وباید تو خونه داروهاشوکامل بخوره تا خوب بشه وگرنه خدای نکرده باید بستری بشه،منو بگیر تا اسم بستری شنیدم کلی نگران شدم همونجا نذر کردم که زود خوب بشی ومن برات شله زرد بپزم.فکرشو بکن مامان برا اولین بار میخواد شله زرد بپزه وای که جه شووووود   تا اینکه پسرم ب لطف خدا تا جمعه که رحلت حضرت محمد(ص)بود بهتر شد. ماهمگی خونه مامان جون فرح بودیم...
23 دی 1391

عاشقانه های من

تا عشق آمد دردم آسان شد،خدا را شکر!   مادر شدم اوپاره جان شد،خدا را شکر شوق شنیدن ریخت حتی گریه اش در من لبخند زد جانم غزلخوان شد،خدا را شکر من باغبان تازه کاری بودم اما او یک غنچه زیبا و خندان شد،خدا را شکر او آمد و باران رحمت با خودش آورد گلخانه ما هم گلستان شد،خدا را شکر سنگ صبورم،نور چشمم،میوه قلبم شب را ورق زد،ماه تابان شد،خدا را شکر مادر شدن یک امتحان سخت وشیرین است دلواپسی هایم دو چندان شدء،خدا را شکر !!!     آرامشم تو،فلسفه بودنم تویی   چشم و چراغ روز و شب روشنم تویی   زن بودنم به یمن تو تکمیل می شود   احساس مادرانه به نا...
10 دی 1391

محمود خان با عروسکای بسرونش

امروز محمودگلی دلش هوای عروسکای قدیمیشو کرده بود و اومد دست مامانشو گرفت وبرد تو اتاقش واشاره به ویترین اسباب بازیاش کرد مامانشم عروسکاشو گذاشت کنارش که با اونا بازی کنه.فدای دلت بشه مامانت اولش عروسکاتو به مادر معرفی کردی به آقا مبین میگی بچه ی خوبی باشه وبه حرفت گوش کنه بعدم میای با مامانی قایموشک بازی میکنی خب یه نوع دالی بازیته پسملم لجبازی با مامان که بازی تموم نشه شبم میخواستیم بریم پارک که خودت کفشاتو آوردی و سعی میکردی پات کنی عجله نکن مادری کم کم همه چی رو یاد میگیری چقد اون لحظه بوست کردم از سرت تا کف پات بله خوشکلم دو قلوهاشبیه هم هستن پت ومت ودوست داری و بغلشون میکنی...
5 دی 1391

کنسرت محمود

سلام امشب کنسرت آقا محموده.بفرماییدشماهم دعوتید.......   اینم خواننده ی محبوب ما محمود دی جی ایشون دارن گیتارشونو کوک میکنن به به چه موزیکی.....چه صدایی نازنفست   خانمها و آقایون خوشتون اومد؟؟ پس بزن اون کف قشنگه رو   هورااااا مرسییییییییییییییی ازهمگی دوستتون دارم ...
5 دی 1391